به جست و جوی حقیقت

همیشه خانه به دوشم ...

۴ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

یه خبر ساده!


استخدام 23 رفتگر لیسانس و فوق لیسانس در لرستان (+)


پ.ن: به میمنت و سلامتی و دل خوش. دمشون گرم با این اشتغال زایی شگفت انگیزشون.


پ.ن2: فقط یه سوال برام بی جواب مونده: حضراتی که عرصه دانشگاه رو به دوقوز آباد هم کشیدن و جهت کمتر جلوه کردن آمار بیکاری، موج مدرک گرایی راه انداختن توی جامعه ... برنامه ریزی شون چند ساله بود دقیقا؟ یعنی تا کجاشو فکر کرده بودن؟


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

the immigrant


مهاجر

با بازی فونیکس (که من هنوز نمیدونم ازش خوشم بیاد یا متنفر باشم ازش با اون چشمای سرد و بی روحش!!)

فیلم داستان یه زن مهاجر غیرقانونی هست در سال 1929 که به همراه خواهر مریضش وارد نیویورک میشه ...


من خوشم نیومد ... هیچی نداشت به نظرم! تهش که تموم شد فقط یه سوال موند برام: خب که چی؟

و راستشو بخواین حتی به صفحه ای که داشت محو و سیاه میشد خواهش کردم تموم نشه !!

اما خب محسن میگفت بد هم نبود؛ و نقل ماجرای زندگی آدمها، خودش سوژه خوبیه برای فیلم و در ضمن مشکلات مهاجرین رو نشون میداد...

دیگه حالا خود دانید. از من میشنوید نبینید :دی

ولی اگر دیدید بیاید نظرتونو بگید ببینم مثل من فکر میکنید یا مثل حضرت یار!


موافقین ۰ مخالفین ۰

The Fault in Our Stars


یک عاشقانه ی شدیدا دردناک ... دو لیتر آبغوره چلوندم ... صبح بیدار شم وزغ همسایه منو با مادرش اشتباه می گیره!

نتیجه اخلاقی: یا نبینید این فیلم رو ... یا اگر اصرار دارید ببینید صبحی، وسط روزی، عصری، نهاااایتش غروب ببینید.

ندیدنشو (!) به دوستانی که بین اطرافیانشون عزیز مبتلا به سرطان دارن، اکیدا توصیه میکنم.


پ.ن:

خدا کنه تن هیچ عاشقی به ناز طبیبان نیازمند مباد...


موافقین ۰ مخالفین ۰

اندکی طنازی


هی چپ و راست نیا توی ِ خیالم گم شو
هی نشو اینهمه دلواپس ِ حالم گم شو

"من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش"
بشنو از حافظ و از برگه ی ِ فالم گم شو

چالش ِ آب ِ یخـــــت هم بخورد توی ِ سرت
کور هستی که شکسته ست سفالم؟ گم شو

به هوایی شدنت معنـــــــــی ِ پرواز نده
به تو چه بسته به حسرت پر و بالم گم شو

مهربان دختر ِ گلپوش ِ عسل نوش ِ بهار !
بختیاری پری ِ "چار" محالم گم شو

نوبری؟ باش، به من چه که تمشکی یا سیب
دلخوش ِ طعم ِ گس ِ میوه ی ِ کالم گم شو

بی شرف! رژ به لبت، سرمه به چشمت کافی ست
دلبر ِ بی پدر ِ خوش خط و خالـــــم گم شو

هی نلرزان دل ِ این ارگ ِ پدر سوختــــه را
به درک خورده ترک رو به زوالم گم شو

هیچ کس جز تو ندارم که ندارم به تو چه
به جهنم که دلت سوخت به حالم گم شو

سر به دیوار نهادم؟! به خودم مربوط است
عشق ِ من میکشد این گونه بنالم گم شو

آمدی شعر ِ مرا لایک کنی؟ لازم نیست
سر نزن روز و شب این قدر به والم گم شو

بعد از این خاطره ات همدم و همراه من است
نیست یک لحظه برای ِ تو مجالم گم شو

*شهراد میدری*


۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰